نخستین گروه تندرو چنین میگویند: یزید کافر و منافق بود، زیرا او به این دلیل نوه پیامبر ص را به قتل رساند تا از رسول الله ص انتقام بگیرد و قلب خود را شفا دهد، چون میخواست با این کار انتقام خون پدر بزرگش عتبه و برادر عتبه یعنی شیبه و دائی خود، ولید بن عتبه و بقیه فامیلهایش که به دست اصحاب پیامبر ص و خصوصا توسط علی t در جنگ بدر به قتل رسیده بودند، بگیرد. و حرف و حدیثهایی از این قبیل که این گونه سخن راندن از جانب رافضیه خیلی آسان است، آنان که ابوبکر و عمر و عثمان را تکفیر میکنند، تکفیر یزید به طریق اولی آسانتر خواهد بود.
و اما گروه افراطی دوم میگویند: یزید مردی صالح و یکی از أئمه عدل بوده و یکی از اصحاب به حساب میآید که در عهد پیامبر ص به دنیا آمده و پیامبر او را بر روی دستان خویش گرفته و او را مبارک نموده است، و حتی برخی از آنان یزید را بر ابوبکر و عمر هم برتری میدهند، و برخی نیز او را جزو انبیا دانستهاند!!!
هرکس دارای اندکی عقل و خرد باشد و دارای کمترین آگاهی به تاریخ و سیره و سرگذشت پیشینیان باشد، در مییابد که این گفتار باطل و بیاساس میباشد.
بنابر این نمیتوان این سخنان را به هیچکدام از بزرگان و علمایی نسبت داد که دارای اندیشه و عقل سلیم باشند.
اما دیدگاه سوم: این گروه میگویند: یزید یکی از پادشاهان مسلمانان بوده که دارای حسنات و سیئات میباشد، او در دوران خلافت عثمان t متولد شد و کافر هم نبود، منتهی عملکردهای ناشایست او موجب به شهادت رسیدن حسین t گشت و نیز ناجوانمردانه با مردم حره برخورد کرد، و او نه صحابه پیامبر است، و نه جزو اولیای خدا.
این دیدگاه عامه اهل عقل و علم و عموم اهل سنت و جماعت میباشد.
سپس مردم به سه دسته تقسیم شدند، گروهی او را لعنت و نفرین کردند، و گروهی او را دوست میداشتند، و گروهی نیز نه او را دشنام میدهند و نه او را دوست میدارند، این گفتار از جانب امام احمد بن حنبل نقل گشته و یاران امام احمد و گروههای بسیاری از همه مسلمانان همین سخن را میگویند.
صالح بن احمد میگوید: به پدرم گفتم: گروهی میگویند که یزید را دوست میدارند، او گفت: پسرم مگر کسی که به خدا و به روز قیامت ایمان داشته باشد یزید را دوست میدارد؟
گفتم پدر جان پس چرا او را نفرین و لعنت نمیفرستی؟ فرمود: پسرم تا به حال کی پدرت را دیدهای که کسی را نفرین و لعنت کرده باشد؟
ابو محمد مقدسی میگوید: هنگامیکه در مورد یزید سوال شد که نباید او را دشنام داد و نباید او را نیز دوست داشت و در ادامه گفت: چنان شنیدهام که درباره یزید از پدر بزرگم أبو عبدالله بن تیمیه سوال شد: ایشان در جواب گفتند: درباره او نه بیشتر از آنچه بوده خواهیم گفت، و نه کمتر از آن خواهیم گفت، و این عادلانهترین گفتار در مورد یزید و امثال او میباشد([1]
ای محقیق شما که ازنیروخاصی برای ادامه دادن برهرمطلب دلخواه تان هستید.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.